انسان و زمین

متن مرتبط با «پروانه» در سایت انسان و زمین نوشته شده است

من و گرفتن پروانه ساخت

  • می خواستم توسعه بنا بدهم میلگرد مورد نیاز و چند تن شن مورد نیاز را اورده در زمین همسایه ریختم و تصمیم به درست کردن بدون پروانه داشتم که یکی فرمود از شهرداری پروانه بگیر فکر کردم یکی دو ماه طول می کشد که حدودهای فروردین 1400 دنبال گرفتن پروانه رفتم خواستم دفتر مهندسی قبلی را عوض کنم تقاضای پایان کار دادم (پارکینگ و یک واحد با اخذ پروانه و رفتن به ماده 100 سال 90 تکمیل کرده بودم )واحد شهرداری خانم چی چی فرمود چشم فقط برو حسابداری تمام ومن هم بعد یکسری کار خانم چی چی فرمودند یک انباری در پارکینگ ساخته ای باید جریمه بدهی گفتم تخریب کنم فرمودند 2 سه میلیون جریمه دارد گفتیم جهنم حیفه است ؛ برام کارشناس نوشتند چقدر که یادم نیست حق کارشناسی ریختم کارشناس قبل از امدن رویی بنا به من زنگ زد بیا فلان جا اشنا بشیم متوجه شدم که ددم وای بعد چند ماه کارشناس نظر مساعد داد و خانم چی چی بعد فرمودند فلان روز بیا تقریبا محاکمه از رشت می ایند بعد از ظهر بعد چقدر انتظار مرا صدا کردند اقایی از اداره شروع به گزارش کردند دو سه کته کلفت نشسته بودند من را هم مجلس گرفته که ددم وای خلاف کارم خدا چرا مرا اینجا کشانده اند بعد هم هیچی همان حرف خودشان را نوشتند شما که نظرتان همان است چرا من را انجا کشاندند یک انباری بود دیگر ؛ چند بار وسایل ما را برده بودند اجبارا ساخته ایم بگذریم رفتیم حسابداری و نقد و چک دادم خانم چی چی فرمود چکها پاس شود بیا پایان کار را بگیر و برو چندین ماه گذشت فردای پاس شدن چک رفتم خانم چی چی فرمود شیروانی حلب زدی گفتم می دانید که نزده ام فرمودند بدون شیروانی پایان کار نمی دهیم گفتم پس چرا مرا این مدت علاف کرده اید فرمودند پولمان را گرفتیم یعنی زمان انقلاب یادم امد که راحت کوکتل مولوتف , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها