من و حسرت روزهای خوش قدیم در اموزش و پرورش تالش

ساخت وبلاگ

حدود یک ماه پیش جهت اصلاح موی سر به اداره رفتم در نگهبانی با حالت عصبانیت و با نگاه عاقل اندر سفیه از من سوال کرد کجا می روی جواب داده به سلمانی اداره رفتم در انجا یکی از همکاران سابق و چندی بودند به شوخی  گفتم  برای اداره قلدر قلچماق  استخدام کردند و ماجرا را گفتم و ان هم ناراحت به مسولین ارجاع داد تا اینکه شنبه 14 دی جهت موضوعی اداره کل  اموزش و پرورش رفتم روز یکشنبه زنگ زدند که فلان مدارکها را هم می خواهیم گفتم با فاکس بفرستم همکار نورانی فرمودند  فاکس خوب نمی اید برو اداره پیش فلانی بگو با سامانه بفرستد به اتاق رفتتم چشمتان روز بد نبیند مسولی گوشی سیاری دستش گرفته بود با .. فرمود این هم جواب نمی دهد و از چند متر ی گوشی را پرت کرد روی میزش  از چند متری پرت کرد تاراخ و ان چند خانم هم بیرون رفتند و بعد فرمود لیست اشتباه  دادند بالا اختلاس کردند چک دادند  ما باید جواب بدهیم و مطالب ارزشمند دیگر  هم فرمود با دلهره وغیره پیش همکار دیگر   ان رفتم گفتم فلانی گفت اینها را با سامانه به اداره کل بفرستید که چندین بار فرمودند کار ما نیست بیرون با فاکس بفرستید که کفتم انها فرمودند و اخر درست شد بیرون امده موتور سواری ام را که جلوی نگهبانی گداشته بودم  باید انجا بگذاریم سوار شدم 20متری انطرفتر پنچر و بادش کاملا خالی شد که علش سنجاق منگنه بود که یک طرفش خم و طرف دیگر به لاستیک رفته بود اداره دوربین هم که دارد من هم حدود 10 الی 12 صبح انجا بودم و حالا هم تو مغزم اینها می چرخد و ان روزها را به یاد می اورم که اشرف جعفری ان اداره بود و بعد  محزونیان که عصبانی هم میشد می خندید و ما  متوجه عصبانیتش هم نمی شدیم  همیشه متین وخنده رو و با شخصیت تمام  و انشااله روزهای خوشتر از انها هم برای نوه هایم بیاید انشااله

انسان و زمین...
ما را در سایت انسان و زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13661371a بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 22:32